نقش اقتصاد دانش‌بنیان در همگرایی تجاری کشورهای اسلامی (رویکرد برون‌گرایی اقتصاد مقاومتی)

نوع مقاله : مقاله علمی پژوهشی

نویسنده

استادیار اقتصاد دانشگاه خوارزمی

چکیده

سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی با رویکردی انعطاف‌پذیر، فرصت‌ساز، مولد، درون‌زا، پیشرو و برون‌گرا، بهبود مقاومت اقتصادی و دستیابی به اهداف سند چشم‌انداز بیست‌ساله ابلاغ شده است. پیشتازی در اقتصاد دانش‌بنیان و برون‌گرایی اقتصاد ایران دو رکن مهم مدنظر سیاست‌های کلی می‌باشند. این مقاله برای تبیین تأثیر اقتصاد دانش‌بنیان بر تقویت همگرایی‌ تجاری و برون‌گرایی اقتصادی انجام شد. بر اساس این از مبانی نظری همگرایی اقتصادی و منطقه‌ای و مدل جاذبه تعمیم‌یافته برای بررسی آثار آمادگی محیطی اقتصاد دانش‌بنیان بر یکپارچگی منطقه‌ای و تقویت برون‌گرایی در میان کشورهای منتخب اسلامی استفاده و مدل جاذبه برای کشورهای عضو کنفرانس اسلامی برآورد شده است.      
در کنار تأثیر مثبت متغیرهای تولید ناخالص داخلی و جمعیت کشورهای میزبان و میهمان به‌عنوان پارامترهای نشان‌دهنده اندازه اقتصادی و بازاری کشورها و اثر منفی متغیر مسافت بر تجارت متقابل کشورهای اسلامی منتخب که همگی نشانگر تأییدی بر نظریه همگرایی و مبانی نظری جاذبه می‌باشند، نتایج نشان می‌دهد شاخص ترکیبی اقتصاد دانش‌بنیان طبق انتظار نظری اثر مثبت بر تجارت دوجانبه کشورهای عضو کنفرانس اسلامی دارد؛ به‌طوری‌که بهبود هر واحدی شاخص اقتصاد دانش‌بنیان در کشور میزبان در حدود 51/5 میلیون دلار بر حجم تجارت دوطرفه میان کشورهای یادشده می‌افزاید. این نکته می‌تواند دلیلی بر ضرورت اصلاح نهادی و ساختاری توسعه اقتصاد دانایی‌محور و همکاری‌های بیشتر بین کشورهای منطقه تلقی شود.

کلیدواژه‌ها


  1. آذربایجانی، کریم؛ کریم طیبی و حسین کریمی (1381)، «تعیین مناسب‌ترین ترتیب تجاریمنطقه‌ای برای اقتصاد ایران بر اساس شاخص‌های همگرایی و جهانی شدن»، پژوهش‌های اقتصادی ایران، ش13، ص57107.
  2. اشرف‌زاده، حمیدرضا (1382)، یکپارچگی اقتصادی کشورهای در حال توسعه :کاربرد مدل جاذبه با داده‌های تلفیقی به روش  GMMو همگرایی، رساله دکتری، تهران: دانشگاه تربیت مدرس.
  3. خیابانی، ناصر؛ میترا رحمانی و علی رازینی (1378)، «ارزیابی ایجاد ترتیبات تجاری منطقه‌ای میان اعضای OIC»، مجموعه مقالات همایش گسترش همکاری‌های اقتصادیبازرگانی بین کشورهای اسلامی، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های بازرگانی.
  4. رحمانی، میترا (1376)، بررسی آثار یکپارچگی بر تجارت بین کشورهای عضو اکو، پایان‌نامه کارشناسی ارشد، تهران: دانشگاه الزهرا.
  5. فتحی، یحیی (1381)، «مقایسه تطبیقی تأثیرات دو رویکرد جهانی شدن اقتصاد و منطقه‌گرایی بر تجارت جهانی»، فصلنامه پژوهش و سیاست‌های اقتصادی، سال دهم، ش21، ص131160.
  6. سوزنچی کاشانی، ابراهیم (۱۳۹۱)، «اقتصاد دانش‌محور: رویکردها، مبانی و دلالت‌ها»، سیاست‌نامه علم و فناوری، دوره 1، ش1، ص1932.
    1. Anderson, James E., (1979), “A Theoretical Foundation for the Gravity Equation”, American Economic Review, Vol. 69, No. 1, pp. 106-116.
    2. Becker, Gary S. (1975), Human Capital: A Theoretical and Empirical Analysis, with Special Reference to Education, 2d ed, New York: Columbia University Press for NBER.
    3. Bergstrand, Jeffrey H. (1989), “The Generalized Gravity Equation, Monopolistic Competition, and the Factor-Proportions Theory in International Trade”, Review of Economics and Statistics, Vol. 71, pp. 143-153.

10. Breuss F., (2002), “Benefits and dangers of EU enlargement”, Empirica, 29 (3), pp. 245–274.

11. Burke, Peter (2000), “A Social History of Knowledge”, Journal of Political Economy, Vol. 65, pp. 71–112.

12. Chen, D.H.C, Dahlman, C., (2004), “Knowledge and development: a cross-section approach”, World Bank Policy Research, Working Paper No. 3366.

13. Dahlman, Carl J., Thomas Andersson (2000), Korea and the Knowledge-based Economy: Making the Transition, The World Bank, Washington DC, USA.

14. Daude Christian, Stein Ernesto (2013), “The Quality Institutions and Bilateral Trade”, Economics and Politics, Vol. 19, Issue 3, pp. 317–344.

15. Harris, Mark. N., Matyas, L., (1998), “The Econometrics of Gravity Models”, Melbourne Institute Working Paper No.5/98, P 695-711.

16. Helpman, E. (1984), “A Simple Theory of International Trade with Multinational Corporations”, Journal of Political Economy, Vol. 92, No. 31, pp. 451-471.

17. Helpman, E., (1984), “ìA Simple Theory of Trade with Multinational Corporations”, Journal of Political Economy, Vol. 92, pp. 71-451.

18. Lachenmaier, S., Rottmann, H., (2006), “Employment Effects of Innovation at the Firm Level”, IFO Working Papers.

19. Lachenmaier, S., (2008), “Does innovation cause exports? Evidence from exogenous innovation impulses and obstacles using German micro data”, Oxford Economic Papers 58, pp. 317–350.

20. M. Kabir Hassan (2001), “Is SAARC a Viable Economic Block? Evidence from Gravity Model”, Journal of Asian economics.- Amsterdam: Elsevier Science, ISSN 1049-0078, Vol. 12, 2, pp. 263-290.

21. Romer, Paul M. (1986), “Increasing Returns and Long-Run Growth”, J.P.E, Vol. 94, pp. 37-1002.

22. Romer, Paul M. (1989), “Capital Accumulation in the Theory of Long Run Growth”, In Modern Business Cycle Theory, edited by Robert J. Barro. Cambridge, Mass.: Harvard Univ. Press.

23. Romer, Paul. (1990), “Endogenous Technological Change,” Journal of Political Economy, Vol. 98, pp. 71-102.

24. Schumpeter, J. A. (1912), Theorie der Wirtschaftlichen Entwicklung [The theory of economic development], Leipzig: Dunker & Humblot, translated by REDVERS OPIE, Cambridge, MA: Harvard University Press, 1934.

25. ـــــــــــــــــ (1934), Theory of Economic Development: An Inquiry into Profits, Capital, Credit, Interest, and the Business Cycle., Harvard University Press, Cambridge, MA.

26. Smith, K. (2002), What is the Knowledge Economy? Knowledge Intensity and Distributed Knowledge Bases, The United Nations University, Institute for New Technologies, UNU/INTECH Discussion Papers. ISSN 1564-8370.

27. Solow, R.M. (1956), “A Contribution to the Theory of Economic Growth”, Quarterly Journal of Economics, LXX, pp. 65-94.

28. Stiglitz, J.(1998),“ Towards a New Paradigm for Development”, UNCTAD.

29. Sakalosh, Taras V., Vasyl H. Gerasymchuk. (2007), “Competitiveness and Knowledge-Based Economy”, Economics and Politics, Vol. 25, Issue 6, pp. 236–270.

30. Tinbergen, J. (1962), The World Economy, Suggestions for an International Economic Policy, New York, NY: Twentieth Century Fund.