نگاهی معرفت‌شناسانه به جامعیت تئوریک نبوغ با استناد به آموزه‌های الهی، عرفانی و استعلایی

نوع مقاله : مقاله علمی پژوهشی

نویسندگان

1 استاد، دانشکده اقتصاد، دانشگاه تهران، تهران، ایران.

2 استادیار، دانشکده کارآفرینی، دانشگاه تهران، تهران، ایران.

چکیده

موضوع محوری در این تحقیق انسان در جامعیت مفهومی آن است و از آنجا که هر تحقیق به دنبال یافتن حقیقت است، گاه این هدف به امور حسی و دنیای محسوسات سپرده می‌شود و شرح و تبیینی از ظواهر بر پایه روابط علی و به حکم قوانین طبیعی صورت می‌پذیرد که در اصطلاح Demonstration نامیده می‌شود. شیوه‌ای که بر پایه سنت تجربه‌گرایی رواج یافت و در پی کشف قوانین طبیعی حاکم بر پدیده‌های مادی، انسان بر وقایع طبیعی تا حد بالایی سلطه یافت و به تحول و دگرگونی‌های عظیمی در زندگی علمی، تکنولوژیک و رفاهی بشر انجامید. در این سنت فکری که شیوه استنتاج بنا به ماهیت و جنس موضوع مورد مطالعه، استقراء همراه با جرقه‌هایی از الهام و شهود می‌باشد، نقطه آغاز شناخت، دریافت‌های حسی‌ توسط حواس‌ پنجگانه و سپس مفهوم‌سازی‌ از طریق قوه تخیل و قوه فاهمه است و در گام آخر با پادرمیانی قوه عقل استدلالی[1] است که ادراک یا شناخت[2] در سطح ظواهر به صورت کامل صورت می‌پذیرد. اما برای پدیده‌هایی همچون نبوغ که دارای ماهیتی متفاوت و از نوع فراذهنی و فراحسی است و هیچ علمی نه تنها توان آموزش و تعلیم آن را ندارد، بلکه هیچ تلاش و کوششی هرچند سخت و مشقت‌بار امکان دستیابی به حقیقت آن و یا حتی فراگرفتن آن را ممکن نخواهد ساخت، تنها ارائه جامعیتی منسجم از آن دارای بسندگی است.
از آنجا که نبوغ دارای قدرتی ماورایی بوده و به دلیل تشعشع و نورانیت قادر به خلق است، لذا irradiative است. در مسیر خلق، قوه تخیل در بازی آزاد[1] با قوه فاهمه قرار می‌گیرد وآزاد و فارغ از هر دغدغه و تعلقی به دنیای محسوسات، نوعی انفصال را تجربه می‌نماید. آزادی از نوع آرمانی و در جامعیتی فراذهنی[2] که همزاد با روح بوده و قادر است تا نبوغ را که متعلق به قلمرو متافیزیکی است در جهان محسوسات به صورت بذرهای متنوع و متکثر و یا اندیشه‌های ناب جاری سازد. نبوغی که دارای مشخصه اصالت،[3] الگو بودن[4] و طبیعت‌‌گونگی[5] است و خصیصه زیبایی‌شناسی محض و قدرت خلق[6] را از مبدایی لایزال و نامیرا و در راستای فلسفه خلق بشر به او هبه می‌نماید. لذا مساله اصلی ما در این تحقیق ذکر مصادیق و شرح اسطوره‌ها و اندیشه‌های بی‌بدیل و شاهکارهای هنری نیست، بلکه دستیابی به مکانیسمی است که خلق وخلاقیت را از تصادفی بودن، شانس و غیر عمدی بودن خارج نموده و بتواند به شناسایی افرادی نظیر کمال الملک، حافظ و مولانا که برخوردار از استعدادهای بالقوه درخشان‌ بوده‌اند بپردازد و تجلی از بذرهای اصلح وجودی چنین افرادی را به عرصه آورد. زیرا این ادعا همواره صادق است که بذرهای اصلح وجودی برای همگان همچون اثر انگشت منحصر به فرد است و همه افراد از آن برخوردارند، اما تنها تک افرادی موفق به تجلی ظرفیت‌ها و استعدادها و نبوغ خود شده‌اند. لذا رمزگشایی از پدیده‌ای همچون نبوغ تنها در یک جامعیت منسجم از تئوری‌پردازی ممکن خواهد بود و بسندگی به مصادیق راه به جایی نخواهد برد. آنچنان که کانت نیز تجربه را بدون تئوری کور و تئوری بدون تجربه را یک بازی فکری صرف دانسته است.[1] لذا بایستی جامعیتی را جست که بتواند تمامی مفاهیم و عناصر مرتبط با این پدیده را براساس اصلی مشترک، متقن و جهانشمول و در زنجیره‌ای پیوسته به یکدیگر مرتبط نماید به گونه‌ای که تمامی اجزاء بتوانند به صورت زنده و با فعلیتی مستقل و خودانگیخته در خدمت کل سیستم قرار گیرند و نه آنکه همچون اجزایی مستقل عمل نمایند. لذا در این مقاله ترسیم چنین جامعیتی مورد انتظار است، جامعیتی که در زبان کانت اسکیما[2] الگو و پیکره‌ای از اندیشه‌ها و رفتارها به صورت پیشینی[3] است و از مرز نظر[4] و باور[5] گذر نموده و به دانش بدل شده است. نظری که عموماً اعتبار[6] مشخصی ندارد و عقیده و باوری که اعتبار آن تنها برای خود فرد و به صورت سوبژکتیو است. اما دانش، آمیخته‌ نوآورانه‌ای است که از اعتباری جهانشمول برخوردار بوده و قضاوت و داوری را در موضعی دارای وجوب قطعی[7] قرار می‌دهد و از نوع سینتتیک و پیشینی[8] است. اسکیمای مورد نظر کانت همان چارچوب در نگاه خانم استروم[9] از برندگان جایزه نوبل اقتصادی است که سنگ‌بنای ساخت تئوری‌ها بوده و استوار بر بنیان‌های فلسفی است. اما جامعیت مورد نظر متکی بر متدولوژی یا شیوه استنتاجی است که پایه آن بر اصل تحلیل مقایسه‌ای است. تحلیلی که شباهت‌ها و تفاوت‌ها را میان سه آموزه منتخب الهی قرآن، عرفانی فلوطین و استعلایی کانت در نظر دارد و تحلیل آنها نشان می‌دهد که تمامی این جامعیت‌ها حول اصلی وحدت‌بخش به سامان رسیده‌اند و نبوغ در جامعیت خود به‌عنوان نقطه کانونی تمامی این جامعیت‌هاست. اتکا به فطرت خدا گونه انسانی در آیات قرآنی، وحدت روح میان مخلوقات در آموزه عرفانی فلوطین و آزادی در جامعیت مفهومی فرا ذهنی آن در آموزه استعلایی کانت حاکی از آن است که همگی این اصول بیان‌کننده حقیقتی واحد با زبان‌های مختلف است و آنچه تحت عنوان انرژی خلق و خلاقیت در انسان شناخته‌شده است همان روحی است که حامل نبوغ بوده و نبوغ نیز برای به جریان افتادن نیازمند آزادی است.
 

کلیدواژه‌ها


  1. قاضی طباطبایی، محمد حسین (1387). طریق عرفان: ترجمه و شرح رساله الولایه. ترجمه‌ی صادق حسن زاده. قم: نشر آیت اشراق.
  2. Abhayananda, S. (2000). The Origin of Western Mysticism: Selected Writings of Plotinus.[online] Available:

https://books.google.com/books?id=grolLAAACAAJ&printsec=front_cover

  1. Boland, L. A. (1986). Economic methodology: Theory and practice. The Generation of Scientific Administrative Knowledge.
  2. Buchanan, J. M., & Vanberg, V. J. (1991). The market as a creative process. Economics & Philosophy, 7(2), 167-186.

https://doi.org/10.1017/S0266267100001383

  1. Caygill, H. (1995). The Blackwell Philosopher Dictionaries. In: Cambridge: Blackwell Publishers. [online] Available:

https://books.google.com/books/about/A_Kant_Dictionary.html?id=1YJVQENykmAC

  1. Commons, J. R. (1934). Institutional Economics. Vol. I: Its Place in Political Economy (Vol.1). Transaction Publishers. [online] Available:

https://books.google.com/books/about/Institutional_Economics_Vol_I.html?id=1wFHlGU70ZAC

  1. Durant, W. (1961). Story of philosophy. Simon and Schuster. [online] Available:

http://books.google.com/books?id=ZUnhlEiAlcMC

  1. Frankfort-Nachmais, C., & Nachmais, D. (1992). Research Methods in the Social Sciences. New York: St. In: Martin's Press. Available:

https://books.google.com/books/about/Research_Methods_in_the_Social_Sciences.html?id=04nsAAAAMAAJ

  1. Gerson, L. P., Boys-Stones, G., Dillon, J. M., King, R., Smith, A., & Wilberding, J. (2017). Plotinus: The Enneads. Cambridge University Press.

https://doi.org/10.5840/ancientphil202040118

  1. Kant, I. (1998). Critique of pure reason (P. Guyer & AW Wood, Trans.). Cambridge, U. K: Cambridge University Press. (Original work published 1781).‌
  2. Kant, I. (1998). of Pure Reason. Translated and edited by Paul Guyer and Allen W. Wood. Cambridge UP.

https://doi.org/10.1017/CBO9780511804649

  1. Kant, I., & Schneewind, J. B. (2002). Groundwork for the Metaphysics of Morals. Yale University Press.

http://www.jstor.org/stable/j.ctt1njjwt

  1. McGinnis, M. D. (2011). An introduction to IAD and the language of the Ostrom workshop: a simple guide to a complex framework. Policy Studies Journal, 39(1), 169-186.

 https://doi.org/10.1111/j.1541-0072.2010.00401.x

  1. Mullins, N. C. (1971). The Art of Theory: Construction and Use. Harper & Row.

https://books.google.com/books?id=hdopAQAAMAAJ

  1. Reynolds, P. D. (2015). Primer in theory construction: An A&B classics edition. Routledge.

https://doi.org/10.4324/9781315663111

  1. Van den Berg, H., & van den Berg, H. (2014). Kant’s conception of proper science. Kant on Proper Science: Biology in the Critical Philosophy and the Opus postumum, 15-51.

https://doi.org/10.1007/978-94-007-7140-6_2