نگاهی انتقادی به هماهنگ‌پنداری جستجوی نفع شخصی و تحقق خیر جمعی با بهره‌گیری از آراء علامه طباطبایی (ره)

نوع مقاله : مقاله علمی پژوهشی

نویسنده

عضو هیئت‌علمی مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی، تهران، ایران.

چکیده

پیشینه و اهمیت موضوع: بحث درباره رابطه نفع شخصی و خیر جمعی یکی از دغدغه‌های دیرینه در تاریخ دانش اقتصاد و علوم اجتماعی بوده است. از دوران مرکانتیلیست‌ها تا اقتصاددانان مدرن، شاهد نوساناتی پاندولی میان دو دیدگاه اصلی هستیم: گروهی که معتقدند پیگیری نفع شخصی به‌طورطبیعی به خیر جمعی منجر می‌شود (مانند آدام اسمیت و طرفداران لسه‌فر)، و گروهی که بر تعارض میان این دو تأکید کرده و مداخله دولت را برای تنظیم این رابطه ضروری می‌دانند (مانند جان استوارت میل، آرتور پیگو، و جان مینارد کینز). این حرکت پاندولی نشان‌دهنده فقدان اجماع در این حوزه است و بحران‌های اقتصادی و اجتماعی معاصر، نظیر بحران مالی 2008، مؤید این ادعاست که پاسخ‌های پیشین به این سؤال کارآمدی لازم را نداشته‌اند. ازاین‌رو، پژوهش حاضر با هدف بازنگری این موضوع و ارائه زاویه دیدی جدید، به‌ویژه با بهره‌گیری از آراء علامه طباطبایی، به این مناقشه ورود کرده است.
 
مروری بر ادبیات موضوع
1. دیدگاه‌های متقدمین
- مرکانتیلیست‌ها: این گروه معتقد بودند که نفع شخصی، اگر آزادانه دنبال شود، در تضاد با منافع عمومی قرار می‌گیرد و بنابراین مداخله گسترده دولت ضروری است. این دیدگاه ریشه در نگاه‌های یونانی و مدرسی داشت که نفع شخصی را بالقوه مخرب می‌دانستند.
- فیزیوکرات‌ها: با معرفی مفهوم «قانون طبیعت»، فیزیوکرات‌ها به مقابله با مرکانتیلیسم پرداختند. اگرچه گاهی به‌عنوان حامیان لسه‌فر شناخته می‌شوند، اما در حوزه کشاورزی (که آن را تنها بخش مولد می‌دانستند) مداخله دولت را توصیه می‌کردند.
- آدام اسمیت: اسمیت با معرفی مفهوم «دست نامرئی»، پیگیری نفع شخصی در حوزه اقتصادی را مشروع دانست و معتقد بود که این رفتار به‌طور ناخواسته به خیر جمعی منجر می‌شود. نوآوری اسمیت نه در تأکید بر نفع شخصی، بلکه در آشتی دادن آن با خیر جمعی بدون نیاز به قصد آگاهانه بود.
- لیبرالیسم: در قرن‌های 17 تا 19، لیبرالیسم بر آزادی فردی در پیگیری نفع شخصی تأکید کرد و معتقد بود که بازار، از طریق رقابت و دسترسی برابر، می‌تواند حداکثر رفاه را برای جامعه به ارمغان آورد. این دیدگاه به ایده مداخله حداقلی دولت (لسه‌فر) منجر شد.
 
2. دیدگاه‌های منتقدان
- جان استوارت میل: میل با رویکرد فایده‌گرایانه، جهان‌شمولی لسه‌فر را به چالش کشید و سه موقعیت را شناسایی کرد که در آنها نفع شخصی با خیر جمعی هم‌راستا نیست: اثرات سرریز رفتارها، ناتوانی افراد در تشخیص نفع واقعی خود، و عدم تقارن اطلاعات (مثلاً در روابط کارگر - کارفرما).
- هنری سیجویک: او نیز بر وجود واگرایی میان منافع فردی و عمومی تأکید کرد و مداخله دولت را در شرایط خاص ضروری دانست.
آلفرد مارشال: مارشال با تحلیل بازدهی‌های مختلف در صنایع، سیاست‌های حمایتی برای صنایع با بازدهی فزاینده و محدودکننده برای صنایع با بازدهی کاهنده را پیشنهاد کرد.
- آرتور پیگو: پیگو مفهوم «شکست بازار» را پررنگ کرد و مصادیقی از عدم همسویی نفع شخصی و خیر جمعی را معرفی نمود. او برخلاف پیشینیان، بدبینی به دولت را کنار گذاشت و مداخله دولت را برای رفع این ناکارآمدی‌ها توصیه کرد.
- جان مینارد کینز: او در مقاله «پایان لسه‌فر»، آزادی طبیعی را به‌عنوان مبنای رفتار اقتصادی رد کرد و آن را به حوزه‌های فلسفی و سیاسی محدود دانست. او پذیرش همسویی نفع شخصی و خیر جمعی را نتیجه ساده‌انگاری اقتصاددانان دانست.
 
3. دیدگاه‌های متأخر
- رونالد کوز: وی با تأکید بر حقوق مالکیت و هزینه‌های مبادله ناچیز، معتقد بود که کنشگران خصوصی می‌توانند بدون مداخله دولت، اثرات خارجی را مدیریت کنند.
- مکتب انتخاب عمومی (بوکانان و تولاک): این مکتب با فرض رفتار مبتنی‌بر نفع شخصی در نهادهای عمومی، ناکارآمدی دولت را مشابه بازار دانست و مداخله دولت را راه‌حل قطعی برای تعارض نفع شخصی و خیر جمعی ندانست.
- اقتصاد رفتاری (کانمن و تیلر): این حوزه با به چالش کشیدن فرض انسان عقلایی، نشان داد که افراد همیشه به‌صورت خودخواهانه عمل نمی‌کنند و ملاحظات اجتماعی و اخلاقی در رفتار آنها نقش دارد.
- اقتصاد نورونی: این حوزه با بررسی فرآیندهای عصبی و احساسی، رابطه پیچیده میان نفع شخصی و خیر جمعی را وابسته به نوع انتخاب (کوتاه‌مدت یا بلندمدت) دانست.
مبانی نظری پژوهش: پژوهش با تکیه بر سه اصل نظری برگرفته از آراء علامه طباطبایی به تحلیل موضوع پرداخته است:
1. اصل نیاز: انسان موجودی نیازمند است که نیازهایش از دوران سنتی (خوراک، پوشاک، سرپناه) به نیازهای مدرن (ارتباطات دیجیتال، درمان‌های پیشرفته، ابزارهای پرداخت نوین) تکامل یافته است. این نیازها مستلزم تعامل با دیگران است؛ زیرا انسان به‌تنهایی قادر به رفع همه نیازهای خود نیست.
2. اصل استخدام: علامه طباطبایی معتقد است که رفع نیازهای انسان نیازمند «استخدام طرفینی» است؛ به‌گونه‌ای‌که هر فرد برای رفع نیاز خود، دیگران را به خدمت می‌گیرد و خود نیز در خدمت دیگران قرار می‌گیرد. این اصل، منشأ تشکیل اجتماع است؛ زیرا انسان برای تأمین منافع خود به همکاری با دیگران نیاز دارد. باوجوداین، این همکاری می‌تواند به تعارض و استثمار منجر شود، اگر به‌درستی تنظیم نشود.
3. اصل تعارض در بهره‌مندی از مواهب: تلاش انسان برای رفع نیازهایش از طریق طبیعت و همنوعان، همواره با سطحی از تعارض منافع همراه است. این تعارض ناشی از محدودیت منابع و خواسته‌های نامحدود انسان است و در تاریخ و جغرافیا به شکل تنش‌های کوچک (مانند اختلاف بر سر مالکیت زمین) تا بزرگ (جنگ بر سر منابع نفت) قابل مشاهده است.
تحلیل و دیدگاه بدیل: پژوهش با نقد دو خطای راهبردی در رویکردهای سنتی به رابطه نفع شخصی و خیر جمعی، دیدگاه بدیلی ارائه می‌دهد:
خطای اول: کلی‌نگری جهان‌شمول: بسیاری از اندیشمندان تلاش کرده‌اند رابطه‌ای کلی میان نفع شخصی و خیر جمعی برای همه کالاها و خدمات برقرار کنند. این رویکرد، پیچیدگی‌های خاص هر حوزه را نادیده می‌گیرد؛ حتی استثنائات محدود (مانند موارد مطرح‌شده توسط میل) این کلی‌نگری را اصلاح نمی‌کند.
خطای دوم: دسته‌بندی نادقیق مواهب: دسته‌بندی متعارف کالاها در اقتصاد (براساس رقابت‌پذیری و استثناپذیری) به چهار گروه کالاهای خصوصی، عمومی، منابع مشاع، و انحصارهای طبیعی، جزئیات و تفاوت‌های ماهوی میان مواهب را نادیده می‌گیرد. برای‌مثال، آیا می‌توان منابع مشاع مانند دریاچه برای ماهیگیری و منابع نفت و گاز را با یک سازوکار مشابه مدیریت کرد؟
دیدگاه بدیل پژوهش، که با الهام از آراء علامه طباطبایی شکل گرفته، این است که رابطه نفع شخصی و خیر جمعی صفت‌پذیر است؛ به این معنا که باید برای هر کالا، خدمت، یا موهبت به‌صورت جداگانه بررسی شود. این بررسی نیازمند شناسایی سه ویژگی است:
- کنشگران اصلی: چه کسانی در تولید، توزیع، یا مصرف این موهبت دخیل‌اند؟
- محدوده اعمال نفع شخصی: تا چه حد می‌توان نفع شخصی را در شرایط آزادی کامل دنبال کرد؟
- گستردگی اثر نفع شخصی: پیامدهای رفتار مبتنی‌بر نفع شخصی تا چه حد بر دیگران یا جامعه اثر می‌گذارد؟
این تحلیل نشان می‌دهد که سازوکارهای مدیریت مواهب باید در یک طیف فازی (از آزادی کامل تا مداخله حداکثری دولت) جای گیرند، بسته به ویژگی‌های خاص هر موهبت.
نتیجه‌گیری: رویکرد بدیل پژوهش، که ریشه در اصول نیاز، استخدام، و تعارض منافع علامه طباطبایی دارد، بر این تأکید می‌کند که رابطه نفع شخصی و خیر جمعی باید به‌صورت موردی و با توجه به ویژگی‌های هر موهبت بررسی شود. این دیدگاه نه‌تنها کلی‌نگری‌های سنتی را به چالش می‌کشد، بلکه دسته‌بندی‌های متعارف کالاها را نیز ناکافی می‌داند. دلالت سیاستی این پژوهش، طراحی سازوکارهای تخصیص منابع مبتنی بر ماهیت خاص هر حوزه است؛ از آزادی بازار برای برخی کالاها تا تنظیم‌گری دولتی برای مواهب حساس‌تر. این رویکرد می‌تواند به کاهش تعارضات منافع و تحقق عادلانه‌تر خیر جمعی کمک کند.
طبقه‌بندی JEL: Z13, P51, D70, B30, B13, Z13.

کلیدواژه‌ها


  1. خیری‌دوست لنگرودی، زهرا؛ مؤمنی، فرشاد و امیر خادم علیزاده. (1399). «تأثیر و اهمیت فرهنگ در مکاتب نئوکلاسیک و نهادگرایی جدید». نشریه اقتصاد و بانکداری اسلامی، 9(۳۲): ۵۳-۷۷.
  2. رضایی، محمدجواد و مهدی موحدی بک‌‌نظر. (1399). «روایتی عدالت بنیان از اقتصاد «اثباتی»؛ تقریری از کارکرد علم اقتصاد و نسبت آن با علم اقتصاد اسلامی». مطالعات اقتصاد اسلامی، 13(1 و پیاپی 25): 155-180.
  3. طباطبایی، سیدمحمدحسین. (1374). ت‍رج‍م‍ه ت‍ف‍س‍ی‍ر ال‍م‍ی‍زان. ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، جلد 8، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم: دفتر انتشارات اسلامی.
  4. عرب بافرانی، بهنام؛ موسایی، میثم و علی‌اصغر هادوی‌نیا. (1398). «کارکرد نظام انگیزشی مستخرج از الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در اقتصاد فرهنگ». نشریه اقتصاد و بانکداری اسلامی، 8(28): 287-313.
  5. کریمی، علی‌اکبر؛ میرمعزی، سیدحسین و سیدرضا حسینی. (1398). «بررسی تطبیقی شاخصه‌های مصرف‌گرایی غربی و الگوی اسلامی مصرف». اقتصاد و بانکداری اسلامی، 8(26): 151-177.
  6. مطهری، مرتضی. (1377). اصول فلسفه و روش رئالیسم. جلد 2، تهران: صدرا.
  7. موحدی، مهدی؛ نعمتی، محمد و محمدجواد رضایی. (1397). «فقه تعاملات اجتماعی»؛ یا نگاهی نو به روش، هدف و گستره موضوعی اقتصاد اسلامی در تدوین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، هفتمین کنفرانس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت؛ از الگوی پایه به‌سوی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت.
  8. مؤمنی، فرشاد؛ پاداش، حمید؛ خادم علیزاده، امیر و رامینه سلیمانزاده. (1399). «واکاوی نسبت بین نشانه‌شناسی و توسعه در چارچوب عقاید مکتب نهادگرایی». پژوهشنامه اقتصادی، 20(77): 136-189.

 

References

  1. Arabbafrani, B., Musai, M., Hadavinia, A. (2019). Amalkard-e Nezam-e Engezāshi az Model-e Eslami-ye Irāni-ye Pishraft dar Eqtesād-e Farhangi. Majalleh-ye Eqtesād-e Eslami va Bānkdāri (The Functioning of the Motivational System Extracted from the Iranian Islamic Model of Progress in Cultural Economy). Islamic Economics and Banking Journal, *8*(28), 287–313. [In Persian].
  2. Backhouse, R. E., & Medema, S. G. (2008). Laissez-faire, Economists and. In The New Palgrave Dictionary of Economics. Palgrave Macmillan, London.
  3. Buchanan, J. M., & Tullock, G. (1962). The Calculus of Consent: Logical Foundations of Constitutional Democracy.
  4. Coase, R. H. (1960). The Problem of Social Cost. Journal of Law and Economics, *3*, 1–44.
  5. Dahrendorf, R. (2008). Liberalism and Economics. In The New Palgrave Dictionary of Economics. Palgrave Macmillan, London.
  6. Friedman, M. (1962). Capitalism and Freedom: The Relation Between Economic Freedom and Political Freedom.
  7. Hardin, G. (1968). The Tragedy of the Commons. Science, *162*(3859), 1243–1248.
  8. Kahneman, D. (2011). Thinking, Fast and Slow. Farrar, Straus and Giroux.
  9. Karimi, A. A., Mirmoezi, S. H., & Hosseini, S. R. (2019). Barrasi-ye Tatbighi-ye Vizhegihā-ye Masrafgerāyi-ye Gharbi va Model-e Masraf-e Eslami. Majalleh-ye Eqtesād-e Eslami va Bānkdāri (A Comparative Study of the Characteristics of Western Consumerism and the Islamic Consumption Model). Journal of Islamic Economics and Banking, *8*(26), 151–177. [In Persian].
  10. Keynes, J. M. (1924). Alfred Marshall, 1842–1924. The Economic Journal, *34*(135), 311–372.
  11. Keynes, J. M. (1939). Preface to the French Edition of the General Theory. The Collected Writings, *7*.
  12. Keynes, J. M. (2010 [1926]). The End of Laissez-Faire. In Essays in Persuasion (pp. 272–294). Palgrave Macmillan.
  13. Keynes, J. M. (2018 [1936]). The General Theory of Employment, Interest, and Money. Springer.
  14. Kheiridoost Langaroodi, Z., Momeni, F., & Khadem Alizadeh, A. (2020). Tasir-e Nāhādhā-ye Ghayr-e Rasmi bar Towse’eh-ye Eqtesādi (The Effect of Informal Institutions on Economic Development). Economics and Banking Journal, *9*(32), 53–77. [In Persian].
  15. Marshall, A. (1920). Industry and Trade.
  16. Medema, S. G. (2009). The Hesitant Hand: Taming Self-Interest in the History of Economic Ideas. Princeton University Press.
  17. Mill, J. S. (1909 [1871]). Principles of Political Economy (7th ed.). Longmans.
  18. Mill, J. S. (1874). Essays on Some Unsettled Questions of Political Economy. JW Parker.
  19. Mill, J. S. (1992 [1859]). On Liberty. Classics of Liberty Library.
  20. Momeni, F., Padash, H., Khadem Alizadeh, A., & Soleimanzadeh, R. (2019). Tahlil-e Rabeteh-ye Semiotik va Towse’eh dar Chārchub-e Andishehā-ye Maktab-e Sākhtārgerāyi (Analysis of the Relationship between Semiotics and Development Within the Framework of the Ideas of the Institutionalist School). Economic Research Journal, *20*(77), 136–189. [In Persian].
  21. Motahari, M. (1998). Osul-e Falsafeh va Ravesh-e Realism (Principles of Philosophy and the Method of Realism) (Vol. 2). Sadra. [In Persian].
  22. Movahedi, M., Nemati, M., & Rezaei, M. J. (2018). Fiqh-e Ravābet-e Ejtemā’i; yā Negāhi-e Jadid be Ravesh, Hadaf va Hozeye-ye Mozu’i-ye Eqtesād-e Eslami dar Tarb-e Model-e Eslami-ye Irāni-ye Pishraft (Jurisprudence of Social Interactions; or a New Look at the Method, Purpose, and Thematic Scope of Islamic Economics in the Formulation of the Iranian Islamic Model of Progress). Seventh Conference on the Iranian Islamic Model of Progress, 1–20. [In Persian].
  23. Pigou, A. (2017). The Economics of Welfare. Routledge.
  24. Rezaei, M. J., & Movahedi Baknazar, M. (2020). Tafsir-e Edālat-Mabnā-ye ‘Positiv’ dar Eqtesād; Towsifi az Kārkard-e Eqtesād va Rabeteh-ye ān bā Eqtesād-e Eslami (A Justice-Based Interpretation of ‘Positive’ Economics; An Exposition of the Function of Economics and Its Relation to Islamic Economics). Journal of Islamic Economics, *13*(1), 155–180. [In Persian].
  25. Sidgwick, H. (1901). The Principles of Political Economy (Vol. 132). Kraus Reprint.
  26. Smith, A. (1977). An Inquiry into the Nature and Causes of the Wealth of Nations. University of Chicago Press.
  27. Tabatabaei, S. M. H. (1995). Tafsir al-Mizan (Vol. 8, S. M. B. Mousavi Hamedani, Trans.). Islamic Publications Office. [In Persian].
  28. Thaler, R. H., & Sunstein, C. R. (2008). Nudge: Improving Decisions about Health. Yale University Press.
  29. Zak, P. J. (2012). The Moral Molecule: The Source of Love and Prosperity. Penguin Group USA.
  30. Whittaker, R. H. (1975). Communities and Ecosystems (2nd ed.). MacMillan Publishing.