تحلیل مؤلفه‌های اسلامی الگوی تکثر پولی مبتنی بر نظریه اعتباریات علامه طباطبایی (ره)

نوع مقاله : مقاله علمی پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار دانشکده اقتصاد، دانشگاه علامه طباطبائی ، تهران، ایران

2 دانشجوی مقطع دکتری اقتصاد اسلامی، مؤسسه آموزش عالی علوم انسانی اسلامی، دانشگاه بین‌المللی المصطفی، قم، ایران

چکیده

چکیده گسترده
مقدمه و اهداف: پول به‌عنوان یکی از مهم‌ترین عناصر در هر نظام اقتصادی، نقشی اساسی در شکل‌دهی به روابط اجتماعی، اقتصادی و حتی فرهنگی ایفا می‌کند. در جهان معاصر، کارکردهای پول به‌شدت متنوع شده و از پول‌های رسمی و دولتی تا ابزارهای دیجیتال و غیرمتمرکز مانند رمزارزها را شامل می‌شود. این تحولات نه‌تنها فرصت‌هایی برای نوآوری در نظام مالی ایجاد کرده‌اند، بلکه چالش‌های عمیقی همچون بی‌ثباتی، سوداگری، انباشت نابرابر ثروت و تهدید عدالت اجتماعی را نیز به همراه داشته‌اند. در اقتصاد اسلامی، اهمیت این موضوع دوچندان است؛ زیرا پول صرفاً یک ابزار فنی و اقتصادی نیست؛ بلکه نهادی است که باید در انطباق با اصول دینی، ارزش‌های اخلاقی و مصالح عمومی طراحی و اداره شود. نظریه اعتباریات علامه طباطباییe یکی از چهارچوب‌های فلسفی و معرفت‌شناختی است که می‌تواند افق تازه‌ای برای تحلیل پدیده پول و امکان تکثر پولی فراهم آورد. براساس این نظریه، پول به‌مثابه نهادی اعتباری و قراردادی در حوزه عقل عملی انسان شکل می‌گیرد و ماهیتی متغیر، غایت‌محور و قابل‌ تطبیق با نیازهای اجتماعی دارد. هدف اصلی این پژوهش، استخراج و تحلیل مؤلفه‌های اسلامی الگوی تکثر پولی مبتنی بر نظریه اعتباریات علامه طباطبایی و بررسی ظرفیت‌های آن برای تحقق سیاست‌های اقتصاد مقاومتی است. اقتصاد مقاومتی در جمهوری اسلامی ایران، بر اصولی چون عدالت‌محوری، درون‌زایی، مردم‌محوری، برون‌گرایی و انعطاف‌پذیری تأکید دارد و نیازمند چهارچوب‌هایی نظری و عملی است که بتوانند تاب‌آوری اقتصادی و استقلال مالی کشور را ارتقا دهند. این مقاله با تمرکز بر پیوند میان فلسفه اعتباری و مسائل عینی اقتصاد پولی، در پی ارائه مدلی بومی و اسلامی برای مواجهه با چالش‌های امروزین نظام مالی است.
روش: روش این تحقیق کیفی و تحلیلی است و مبتنی بر مطالعه کتابخانه‌ای و تحلیل محتوای متون فلسفی، اقتصادی و فقهی می‌باشد. در مرحله نخست، منابع مرتبط با نظریه اعتباریات علامه طباطبایی و دیگر اندیشمندان اسلامی بررسی شد تا چهارچوب مفهومی اولیه درباره ماهیت پول در اندیشه اسلامی استخراج شود. سپس متون اقتصادی معاصر، شامل مطالعات مربوط به تکثر پولی، پول‌های محلی و مکمل، و نیز مباحث اقتصاد مقاومتی مرور شد تا امکان مقایسه و تلفیق میان دیدگاه‌ها فراهم آید. منابع انتخاب‌شده شامل کتب فلسفی و فقهی معتبر در حوزه اندیشه اسلامی، مقالات علمی-پژوهشی داخلی و خارجی، و گزارش‌های تجربی از کشورهایی مانند سوئیس، ژاپن و بریتانیا در زمینه کاربرد پول‌های محلی بود. داده‌ها با استفاده از روش تحلیل تفسیری بررسی شدند؛ بدین معنا که مفاهیم بنیادین نظریه اعتباریات (مانند وضع، اعتبار، حق‌مداری و عقل عملی) با مسائل عینی نظام پولی تطبیق داده شد و از طریق استنتاج مفهومی، مؤلفه‌های لازم برای طراحی الگوی اسلامی تکثر پولی استخراج شد. در مرحله بعد، این مؤلفه‌ها در چهار محور معرفت‌شناختی، کارکردی، نهادی و حکمرانی دسته‌بندی شدند تا انسجام نظری الگو تضمین شود. برای اطمینان از اتقان تحلیل، از روش مقایسه تطبیقی نیز بهره گرفته شد و تجربه پول‌های محلی و مکمل در کشورهای توسعه‌یافته با الگوی پیشنهادی اسلامی مقایسه شد. در نهایت، یافته‌ها در قالب چهارچوبی منسجم بازطراحی شدند و تلاش شد افزون‌بر اتکا به مبانی فلسفی، پیوند آنها با سیاست‌های کلان اقتصاد مقاومتی نیز تبیین شود. بدین‌ترتیب، روش این تحقیق ترکیبی از تحلیل نظری، تفسیر فلسفی و مقایسه کاربردی است که امکان ارائه الگویی بومی و کاربردی را فراهم می‌کند.
نتایج: یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که در نظام اسلامی، پول صرفاً یک کالای ذاتی یا شیء مادی نیست؛ بلکه اعتباری اجتماعی و غایت‌محور است که ازسوی عقل عملی برای سامان‌دهی روابط اجتماعی و اقتصادی در چهارچوب ارزش‌های دینی و اخلاقی جعل می‌شود. براساس‌این، مشروعیت پول وابسته به آن است که در خدمت مصالح عمومی، عدالت اجتماعی و کرامت انسانی قرار گیرد. مؤلفه‌های کلیدی استخراج‌شده برای الگوی تکثر پولی اسلامی عبارت‌اند از: پویایی اعتباری، حق‌مداری، وضع اجتماعی، سازوکار مشروع‌سازی، وابستگی به عدالت و چندمنظوره بودن پول. پویایی اعتباری به این معناست که پول و دیگر اعتبارات اجتماعی باید قابلیت انطباق با شرایط متغیر جامعه را داشته باشند؛ اما این اصل به‌خودی‌خود مشروعیت‌بخش نیست و باید با اصول دینی و اخلاقی هماهنگ شود. حق‌مداری بر ضرورت آن تأکید دارد که هیچ اعتبار پولی نباید موجب سلب حقوق یا سلطه و استضعاف شود. وضع اجتماعی نیز نشان می‌دهد که پذیرش عمومی شرط لازم اعتبار پول است؛ اما شرط کافی برای مشروعیت دینی محسوب نمی‌شود. افزون‌براین، تحلیل تطبیقی نشان داد که تجربه پول‌های محلی و مکمل در کشورهای توسعه‌یافته مانند سوئیس (ارز WIR)، ژاپن و بریتانیا (پوند بریستول) گرچه کارکردهایی چون تقویت اقتصاد محلی، افزایش همکاری اجتماعی و کاهش وابستگی به سرمایه‌داری مالی داشته‌اند، اما میزان اثرگذاری واقعی آنها به سهمشان در اقتصاد ملی بستگی دارد. براساس‌این، برای ارزیابی پیامدهای اقتصادی تکثر پولی اسلامی، بررسی دقیق سهم این پول‌ها در نقدینگی و تأثیر احتمالی بر تورم ضروری است.
بحث و نتیجهگیری: تحلیل انجام‌شده نشان می‌دهد که نظریه اعتباریات علامه طباطبایی ظرفیت بالایی برای تبیین ماهیت و کارکرد پول در چهارچوب اسلامی دارد و می‌تواند مبنای نظری مناسبی برای طراحی الگوی تکثر پولی باشد. این الگو ازیک‌سو با تأکید بر اعتبار و قراردادی بودن پول، زمینه پذیرش چندگانگی پولی را فراهم می‌کند، و ازسوی‌دیگر، با ملاک‌هایی مانند عدالت، حق‌مداری و مصالح اجتماعی، معیارهایی روشن برای قضاوت درباره مطلوبیت یا عدم مطلوبیت تکثر پولی ارائه می‌دهد. در چهارچوب اقتصاد مقاومتی، این الگو می‌تواند به مردمی‌سازی اقتصاد، تقویت نهادهای پولی خرد، افزایش تاب‌آوری مالی و کاهش وابستگی به نظام پولی بین‌المللی یاری رساند. باوجوداین، باید توجه داشت که این الگو تنها زمینه نظری و فلسفی لازم را برای پذیرش تکثر پولی فراهم می‌آورد و برای رسیدن به قضاوت نهایی، نیازمند مطالعات تجربی و کمّی در سطح اقتصاد کلان است. بررسی سهم پول‌های محلی در کشورهای دیگر نشان می‌دهد تأثیر آنها بر نقدینگی و تورم به میزان گستردگی و جایگاه آنها در اقتصاد بستگی دارد. ازاین‌رو، در طراحی پول‌های موضوعی یا محلی در ایران، لازم است آثار آنها بر متغیرهایی مانند تورم، نقدینگی و عدالت اجتماعی به‌دقت ارزیابی شود. پیشنهاد این پژوهش آن است که مطالعات آینده به‌سمت اعتبارسنجی تجربی الگوی پیشنهادی و توسعه مدل‌های عملیاتی در چهارچوب سیاست‌گذاری حرکت کنند. بدین‌ترتیب، می‌توان از ظرفیت‌های نظری فلسفه اعتباری برای حل مسائل عینی اقتصاد اسلامی بهره گرفت و الگویی پایدار، عادلانه و بومی برای نظام پولی معاصر ارائه کرد.
تقدیر و تشکر: نگارندگان مقاله مراتب سپاس خود را از هیئت‌تحریریه و داوران محترم نشریه جستارهای اقتصادی با رویکرد اسلامی که با دقت‌نظر و ارشادات علمی خویش زمینه ارتقای کیفیت این مقاله را فراهم کردند، ابراز می‌دارند.
تعارض منافع: نگارندگان اعلام می‌کنند که در ارتباط با تدوین و انتشار این مقاله هیچ‌گونه تعارض منافع علمی، مالی یا سازمانی وجود ندارد.

کلیدواژه‌ها


منابع
البنای، حسن (1990). اقتصادنا: دراسة إسلامیة فی النظریة الاقتصادیة. قاهره: دارالشروق.
الشافعی (1985). الرسالة: دراسات فی فقه الاقتصاد. بیروت: دار المطبوعات.
صدر، محمدباقر (۱۴۰۸ق). اقتصادنا. بیروت: دارالتعارف.
طباطبایی، محمدحسین (۱۳۷۳). رساله الاعتباریات. قم: بوستان کتاب.
طباطبایی، محمدحسین (۱۳۸۹). نهایة‌الحکمة. قم: نشر اسلامی.
طباطبایی، محمدحسین (1386). اصول فلسفه و روش رئالیسم، با تعلیقات مرتضی مطهری. جلد پنجم، تهران: صدرا.
طباطبایی، محمدحسین (۱۴۰۳ق). تفسیر المیزان، جلد چهارم. قم: دفتر انتشارات اسلامی.
الغنوشی، راشد (2001). حول الدولة والمجتمع. بیروت: مرکز دراسات الوحدة العربیة.
القرطبی، محمد بن أحمد بن أبی بکر بن فرح (2003). تفسیر الجامع لأحکام القرآن. بیروت: دار الفکر.
کاظمی، محمدرضا (۱۳۹۵). تحلیل مفهوم اعتبارات در اندیشه علامه طباطبایی و پیامدهای آن در اقتصاد. فصلنامه پژوهشهای اقتصاد اسلامی، ۷(۲)، ۴۵-۶۸.
مطهری، مرتضی (1375). نظام حقوق زن در اسلام. تهران: صدرا.
میرزاپور، حسین (۱۳۸۶). جایگاه پول در نظام اقتصادی اسلام. تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
References
Al-Bināī, M. (1990). Iqtisaduna: Dirasah Islamiyah fi al-Nazariyah al-Iqtisadiyah [Our Economics: An Islamic Study on Economic Theory]. Cairo: Dar Al-Shorouk.
Al-Ghannoūchi, R. (2001). Hawla al-Dawlah wa al-Mujtama’ [On the State and Society]. Beirut: Markaz Dirasat al-Wahda al-Arabiya.
Al-Qurtubi. (2003). Tafsir al-Jami’ li Ahkam al-Qur’an [Comprehensive Commentary on the Quranic Laws]. Beirut: Dar Al-Fikr.
Al-Shafi’i. (1985). Al-Risalah: Dirasat fi Fiqh al-Iqtisad [The Treatise: Studies in Economic Jurisprudence]. Beirut: Dar al-Matbu’at.
Bjerg, O. (2014). Making Money: The Philosophy of Crisis Capitalism. London: Verso Books.
Blanc, J. (2011). Classifying “money” and “currencies”: What is at stake in the debate? Journal of Economic Issues, 45(1), 139–159. https://doi.org/10.2753/JEI0021-3624450108
Desan, C. (2014). Making Money: Coin, Currency, and the Coming of Capitalism. Oxford: Oxford University Press.
Dodd, N. (2014). The Social Life of Money. Princeton, NJ: Princeton University Press.
Goodhart, C. A. E., & Lastra, R. (2018). Populism and central bank independence. Open Economies Review, 29(1), 49–68. https://doi.org/10.1007/s11079-017-9447-y
Graeber, D. (2011). Debt: The First 5,000 Years. Brooklyn, NY: Melville House.
Greco, T. H. (2009). The End of Money and the Future of Civilization. White River Junction, VT: Chelsea Green Publishing.
Helleiner, E. (2017). The Status Quo Crisis: Global Financial Governance after the 2007–08 Meltdown. Oxford: Oxford University Press.
Ingham, G. (2004). The Nature of Money. Cambridge: Polity Press.
Kāzemī, M. R. (2016). Analysis of the concept of ‘Ī’tebārāt’ in the thought of Allameh Tabataba’i and its implications in economics. Islamic Economics Research Quarterly, 7(2), 45–68.
Kostakis, V., & Bauwens, M. (2014). Network Society and Future Scenarios for a Collaborative Economy. Basingstoke: Palgrave Macmillan. ISBN 978-1-137-41506-6.
Martin, F. (2015). Monetary plurality in local, regional and global economies. London: Routledge.
Mirzāpoūr, H. (2007). The Position of Money in the Islamic Economic System. Tehran: Institute for Culture and Islamic Thought.
Motah’hari, M. (1996). Nizam-e Hoquq-e Zan dar Islam [The System of Women’s Rights in Islam]. Tehran: Sadra.
Murau, S. (2020). The monetary system as a hierarchy of credit. In S. Murau (Ed.), The Political Economy of Global Financial Governance (pp. 45–65). London: Palgrave Macmillan. https://doi.org/10.1007/978-3-030-39319-5_3
North, P. (2020). Complementary currencies and the postcapitalist future. Rethinking Marxism, 32(4), 397–413. https://doi.org/10.1080/08935696.2020.1791150
Ryan-Collins, J., Greenham, T., Werner, R., & Jackson, A. (2012). Where Does Money Come From? London: New Economics Foundation.
Sadr, M. B. (1987). Iqtisaduna [Our Economics]. Beirut: Dar al-Ta’arof.
Tabataba’i, M. H. (2003). Tafsir al-Mizān (Vol. 4). Qom: Islamic Publications Office.
Tabataba’i, M. H. (2007). Osūl-e Falsafeh va Ravesh-e Realism (Vol. 5, Commentary by M. Motahhari). Tehran: Sadra
Tabataba’i, M. H. (2010). Nihayat al-Hikmah. Qom: Nashr Islami.
Werner, R. A. (2016). A lost century in economics: Three theories of banking and the conclusive evidence. International Review of Financial Analysis, 46, 361–379. https://doi.org/10.1016/j.irfa.2015.08.014